از عمق دل گریان شدم ، بر بودن بی حاصلم
از آنهمه رنجی که دید ، از روی ناچاری ، دلم
بر هردری رو کرده ام ، آن در برویم بسته شد
گریان نگه ، جا مانده ام در گوشه ای از منزلم
آید چکاراز دست من ،جزعضه خوردن در خفا
گردر جوانی جان دهم ، غم بوده تنها قاتلم
اما جهان ء یاوه گو ، با من ز عرفانت مگو
زآندم که شد ٫٫غم ٫٫همدمم ، دیدم ز دنیا غافلم
یا بایدازاین غصه ها ، دل را کشم دیگر بروُن
یا آنکه قربانی شوم ،در٫٫غم ٫٫ که بوده مشکلم
قلبم ولی در زندگی ، هرگز نشد تسلیم تو
یا تو خودت یک جاهلی، یا من زیادی جاهلم!
***
همراه رودی رفتن ُو همراه او جاری شدن؟؟!!
فرقی میان آدمی ست ، با گله ای در یک چمن!!!
بُـز گررود راهی خطا ،یک گله بی چون وچرا
د نبال اوراهی شود!((اینرا تو میخواهی زمن؟!))
اما جهان من آدمم ! با عقل وهوش و فکر خود
هرگز نمی بینی زمن ، تسلیم من با جان وتن
شاید خطا ، شاید فنا ، اما تو باور کن مرا
باید گل ء شادی شدن، درزندگی، چون یاسمن
من میروم شاید غمین ، با زندگانی در کمین
شیدا خودش داند کجا، باید زخود میخی زدن!!!!
۱۳۶۴/۱/۲۷
ســروده : فــرزانه شـــیدا
Farzaneh Sheida
سه شنبه فروردین ماه
بازنویسی: ۱۳۶۸
آشیانه های شعرم به روز است
سایت اختصاصی ف.شیدا /آشــیانه شــــعر:
دفــتر شــیدا دلی:
گالری عکس از اسکاندیناوی - ف. شـــیدا:
در آغـــوش شــعر:
در آغوش تنهائی:
سلام شیدا
امیدوارم چشمت به جمالش روشن شه
--------
. . . . . بالاخره بعد از هزار سال . . . . .
با عنوان
نبرد تاریخی خیر و شر
به روزم
اگه این مسئله واستون جالبه ( خوب و بد ) منتظرتون هستم
آنجا میخ خود را باید کوبید که زمینش سخت باشد
ز بکش مکش زندکی استواری پدید گردد.ح.ر