دیوان شیدائی اشعار ف .شیدا

اشعار فرزانه شیدا -Farzaneh Sheida

دیوان شیدائی اشعار ف .شیدا

اشعار فرزانه شیدا -Farzaneh Sheida

نسیم آرزو

 
ای نســـیم  دلــنواز   آرزو
 
باز بامن قصه ای دیگر بگو
 
گو که لبخندی ز خورشید آمده
 
در طـــلوعی نور امـــید آمده
 
تا دهد گرمی به قــلب بــیقرار
 
تا نگیرد قـــلب من از روزگار
 
گو سرشکی کز جفا زاری شده
 
پای گـــلزار وفا جـــاری شده
 
گو مشو نومید ازاین شیب وفراز
 
میرســـد شادی به باغ خانه باز
 
کو نمی مـــیرد گل لبخند عشق
 
گلشنی خواهد شدن پیوند عشق
 
گو که ساز ان نــگاه دلـــربا
 
میـــنوازد نغمه های خنده را
 
گو که تا آرام جان گیرم دمی
 
مانده ام تنـــها  بدون همدمی
 
ای نســــیم دلـــنواز آرزو
 
با خــدایم قصه ی مارا بگو
 
گو که چــشم انتظار من توئی
 
در شب راز ونیــاز من توئی
 
از تو میخواهم  مرا یاری دهی
 
تا بیابـــم پیش پای خود رهی
 
ازتو نومــــیدی ندیده این دلم
 
تا به آرامی رســــیده این دلم
 
چون توئی حامی من در باورم
 
همرهــــم باش ای پناه ویاورم
 
همرهــــم باش ای پناه ویاورم
 
 
۵ آذر ماه ۱۳۸۳
 
 
فــرزانه شـــیدا
 
نظرات 5 + ارسال نظر
سعید مطوری جمعه 10 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:57 ب.ظ http://shaneshabestan.parsiblog.com/

سلام
شعر ت زیبا بود و با معنی و ازخواندنش لذت بردم.
شیدا خواهر عزیز دفتری به نام دوستانه ساخته ام که تمای اشعر ی که تقدیم به دوستان می شود در آن خواهم گذاشت.
امانمی دانم چرا نقطه چینی آمده و یاد امده که از من ایراد بگیر ودونفر دیگر با او هم صدا که اصلا از حضورشان قبلا خبری نبود حالا یادشان امد نقد از شعر من بکنند تو خودت میدانی که من ادعای ندارم و از اینکه کسی بیاد و شعر من را با اگاهی زینت بدهد خوشحال می شوم مانند همان لطفی که همیشه شمادارید ولی خوب نیت خیر وبد معلوم است ُشاید هم می خواهند که من نباشم ولی من از آن دتده پهن ها هستم که نگو بگذار هر چه می خواهند بگویند اشکالی ندارد من با صبر و بیشتر کردن محیط به سمت دوستی نیت آنها را که تخریب دوستی است برهم خواهم زد با محبت زیاد و دوست داشتن و از این به بعد سعی می کنم هر روز شعری را به کسی تقدیم کنم.
در نهایت اگر تجربه ای داشتید به ایمیلم ارسال کنید ممنون می شوم.
در پناه حق
برادر کوچکت
سعید

بهروز شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:32 ب.ظ http://raamiz.blogfa.com

سلام ممنونم از حضور گرمت عزیز

شعر قشنگی نوشتی عزیز

سمیر یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:56 ق.ظ http://www.daftareeshghnevis.blogsky.com/

کردی به بند زلفت٬ای نازنین اسیرم

کردی رهایم در قفس٬تا بی نفس بمیرم

شبها به یادت تا سحر٬ گشته حرامم خواب ناز

از شوق دیدار رخت٬.............؟
.........................................
یا حق

عشق خونین یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:58 ب.ظ http://www.eshghekhonin.blogfa.com

...........|""""""""""""""" " """"""""|\|_
...........|......*آپم....بدو* ........|||"|""\___
...........|________________ _ |||_|___|)
...........!(@)'(@)""""**!(@ )(@)***!(@)''


من آپم....این کامیون رو برات فرستادم با رفیقات سوار شین بیایین...منتظرم

حمید رضا شروه دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:15 ق.ظ http://s

سلام

شاعری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد