دیوان شیدائی اشعار ف .شیدا

اشعار فرزانه شیدا -Farzaneh Sheida

دیوان شیدائی اشعار ف .شیدا

اشعار فرزانه شیدا -Farzaneh Sheida

آتش عشق

 

 

 در آتش غم کشیدنی سوخته ام
در شعله ی غم به خود برافروخته ام
در دیده من غزل فقط قافیه نیست
من قافیه را ز عشق آموخته ام

 
شعری چو سروده ام ،دلی  باخته ام
از  عاشقیم ، ز آن غزل ساخته ام
بیهوده نباشد ار ، نخوانی دل را
« شیدادل خود»,  به خاک  انداخته ام!


گفته ست بمن « عشق» :بخوان از دل ریش
پاینده شو در جهانِ غمناک وُپریش
با سوزش دل اگرچه ره  تاریک است
با شعله ی دل ببر تو راهت را پیش

 

آری بدلم گفت در این شعله خداست
دروادی «او» رهت ز ,هر غصه جداست
پیدا نشوی, چو گم شوی در ره او 
رسوا نشوی ,به راه او سینه « رهاست » .

 

پنهان نشوی اگر که معبودت اوست 
 
حیران نشوی که این رهی پاک ونکوست
هرگز نروی زیاد او, هیچ زمان!
گر نام « خدا» بدین جهان ,داری دوست!

 

 

فرزانه شیدا 

دوشنبه 16 آذر 1388  

 

نظرات 7 + ارسال نظر
حسین کرمی سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 03:25 ب.ظ

در تمنای دلم شعله میسوزد
نسیم عشقش در کویر میسوزد.ح.ر

حمید علی پور سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 04:15 ب.ظ http://hamidfap.blogfa.com

سلام
از اینکه اولین نفری هستم که واسه شعر خوشگلت نظر میزارم خیلی خوشحالم

حمید علی پور سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 04:20 ب.ظ http://hamidfap.blogfa.com

البته الان که بیشتر دقت میکنم میبینم که اشتباه کردم آخریم
جون شما کامنت نظراتتونو تا بعد از تایید بستید
خیلی ضایع شدم خودم میدونم
البته ایراد از این صفحه کلید

فرزانه شیدا چهارشنبه 18 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:39 ب.ظ http://fsheidaa.blogfa.com

سلام اقای حمید علی پور عزیز شما دومی هستید اما من همینقدر که اینهمه را کوبیدی اومدی تااینجا یدنیا خوشحال شدم مرسی.

م.عروج شنبه 21 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 03:26 ب.ظ http://shabtub.persianblog.ir

سلام و وقت بخیر سرکار خانوم فرزانه بانو. شعرتون قشنگ بود. شعر قبلی رو هم خونم اونم قشنگ بود. ممنون که بهم سر زدین. به سلامتی کتابتون کی چاپ میشه. تو ایران چاپ میشه دیگه؟ اسمش چیه؟
.
راستی من فقط همون یه نظری که تو قسمت عمومی گذاشتین ازتون دیدم.
بی صبرانه منتظر نزرای دیگه تون هستم

حسین میدری دوشنبه 23 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:13 ب.ظ http://dobeititar.blogfa.com

سلام زلال اندیش!
رباعی های زیبایی دارید اما من یک چیز را هرگز و از هیچکس نمی پسندم و آن شکستن کلمات(ز، گر و ...)است،
من نیز از آشنایی با شما خوشحالم،
ممنون از حضورتان،
چشم براه سروده های بعدی خواهم ماند،
جاودانه و بشکوه بمانید چونان دماوند باستانی...

حسین میدری پنج‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:14 ب.ظ http://dobeititar.blogfa.com

هزاران هزار درود عاشقانه بر شما و واژه های شگفت اندیشتان!
من و امواج خلیج و شالوها در "یک ساحل پر از شعر" با پنج دوبیتی جدید به روزیم و مشتاقانه چشم براه آفتاب مهرورزی هایتان، نقش گامهای رهنمودتان بر ماسه های خیس خاطره هامان خواهد ماند..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد