تابلوی من دیواریه پراز گل و قناریه حتی تو ُ بارون وتو ُبرف خودش میگه : بهاریه وقتى نگاهش مى کنم اشکای قلبم جاریه قصه داره ! قصه ی عشق! قصه ی اشک و زاریه!
خاطره ی جدائیه قصه ی تلخ خواریه خاطره ی جدا شدن درد وغم و نداریه نداشتن عشقی که رفت قصه ی بی قراریه کسى آخه نمى دونه این تابلو... یادگاریه !!! فـرزانـه شــیدا - ف.شـــیدا در پنجشنبه 23 مهر 1388 - 06:40
|