دیوان شیدائی اشعار ف .شیدا

اشعار فرزانه شیدا -Farzaneh Sheida

دیوان شیدائی اشعار ف .شیدا

اشعار فرزانه شیدا -Farzaneh Sheida

ساقی و می


ساقی میخانه بخوانیم به جامی ...


در تن هر شعر و غزل باز کلامی ...


ای دل شاعر ،شده ای مست به ساغر...


وای بتو گرکه نماند زتو نامی ...


باز دراین خلوت شبهای می و درد ...


شعر وسرودی بسرایم به زمانی ...


لیک دلم شاد به این حرف و سخن نیست ...


وای که بر مستی دل نیست نظامی ...

فرزانه شیدا/16 نوامبر 2012 /آبانماه 1391

دور زدن ممنوع


زندگی را درکوچه های دیروزی جا نهاده ام ..  

هنوز به ایستگاه بعدی نرسیده...


دور زدن را ممنوع کرده اند ...
ومن با بن بستی 

برجا مانده ام ،   
که راه گریزی ندارد ...


هرگز نگفتند بازگشت بر جای اول...

جرم بوده است ...


اما اینروزها بازگشتن نیز ...تقاص دارد .... 

اگر دوباره بخوای از نو... شروع کنی !

چه خطائی آخر ...؟ 
که آدمی گاه.. 

بارها وبارها می بایست باز گردد...


تا امتحان وخطا را دگرباره 

تجربه ای داشته باشد .. 

در راهی که نامش زندگیست ...


امروز اما بیهودگی بودن نیز ... 
رفتن را بالاجبار ...

 ماندن را سخت...

 
بازگشتن را، بی ثمر نموده است .

فرزانه شیدا سوم نوامبر 2012_ 13 آبانماه 1391 شنبه