عــــشق یـقــین
آبی تر از سـپهر؛ غـمگین تر ا زغـروب
ای یـا ر هــمنشین ... ای هـمزبان خـوب
ای هـم سـوال مـن.. ای مــانده درسـکوت
با مـن بگو ... زعشق از بودن و ثــبوت
لفـظ غـریـبه یــست ... بـدورد لـحظه ها
تـا آخـرین کـلام .... تـنها بـگو : وفـا
با من غــریبه است ... لفـظ ء جـدا شـدن
با قــلب عــاشـقی .... شـب همــصدا شـدن
هــمواره با تـوام ... هـمچون خـود خــدا
با هــر طپــش تــرا .... هــمواره هــمنوا
همـچون دلـت کـه بـاز در ســینه مـی طـپد
در واژه و غــزل ... او شـاعــری کــند
مـانـند روح ء تـو ...درکـو چـه های شـب
هــمواره با توا سـت ... قــلبی مـیان تــب
تـبدار و ســینه سـوز ... شــیدا و بــیقــرار
در کـو چه های شــب ... هــمراه انــتظار
آری به هـر قــدم ؛ با شـب ؛ شـب ونــیاز
هـمـپای قـــلب تـو ... دارم ره نـماز
چــون آیـه هــای عـــشق ...شــیداترین شـدم
درکـو چـه های شـب عـــشق یقـین شــدم !!!
عــــشق یقــین شــدم !!!
ســروده : فــرزانه شــیدا
شنبه 17 آذر1386
کاش همه ی اشعار همه ی شاعران ذره ای از رنگ و بوی ترانه های شما را داشت
زیبا
وزین
دلنشین
.
.
.