بیاد سهراب سپهری روحش شاد باد:
به سراغ من اگر می آئید
نرم واهسته بیائید
چو این خانه ی ما نوساز است
گام آهسته گذارید ، چرا؟:
مرد همسایه پائینی ما , بدعنق وناساز است
درب آن خانه ی او هم ، که همیشه باز است
سگ او هم بخدا, منتظر یک گاز است
کفشها را بدر آرید , خود این , آغاز است
خانه جانم ، به نماز منو تو
دمساز است
درنهایت، تو به یک چای , اگر صبر کنی
باتو گویم سخنی ،
گرچه که , خود , " یک راز" است :
در فسنجان شمالی بخدا , یک * غاز است!
لیک من بار نهادم ،سر صبحی آنرا
با پلو دیر زمانی ست , بروی گاز است
بعد از آن وای بتو ,
گر که ترک بردارد
چینی خوشکل ومامانی من
جز اسباب جهازی است
بسی هم ناز است
فرزانه شیداشنبه 14 آذر 1388