-
¤¤¤خانه عشاق¤¤¤
پنجشنبه 1 بهمنماه سال 1388 07:00
¤¤¤ خانه عشاق ¤¤¤ ما راه سپردیم وگذشتیم ودویدیم در راه سفر وه که چه ها دید ه, شنیدیم امروز مرا صحبت جانان ..., دل ِخوش بود فردا که ندانیم کجارفته رسیدیم... هرچند دراین راه ِسفر مست مرادیم در غافله ی عشق «دلی» غرق ِامیدیم ... بّه, تا که دراین «وادی دنیا » , دل وُافکار با خود به درِ منزلِ ِعشاق ,کشیدیم . ¤¤¤ فرزانه شیدا...
-
سوزنده درمعبد
یکشنبه 27 دیماه سال 1388 17:55
سکوتت را نمی بخشم ...واینگونه مرا چشم انتظاری دادنِ تلخی... که در آن دل به آتشها سپردم در شب معبد ودر خود پیچ وتاب غصه را سوزنده در آتش سپردم در پریشانی ِ دل بر خامه ی گویای فریادی...که شعرم را به سوز اندرون, در واژه ها میسوخت !!! وتو دریک سکوت ِ تلخ... فقط خامُش , به پنهانی, مرا می دیدی وُ چیزی نمیگفتی... !! سکوتت را...
-
محبت ِدل هدیه ای زیبا ودوست داشتنی ست
شنبه 26 دیماه سال 1388 14:18
« محبت ِدل» ،هدیه ای زیبا ودوست داشتنی ست هدایای زیبائی از دوست عزیز ودوست داشتنی ، شاعر وهنرمند : پوریا فرهمند دوستی تحصیل کرده وبااحساس که ادم به وجودش بعنوان یک جوان ایرانی افتخار میکنه. آرزومند شادیهایت هستم پوریای عزیز.موفق ومانا باشی و متن شعِر داخلِ کارت پستال : عصیان بندگی: گاه می اندیشم مرگ پایان همه سختی...
-
چه دیر آمدی...چه دیر!!!
جمعه 25 دیماه سال 1388 12:53
عمری تصویر چهره ی ترا نقاشی کرده بودم درگارگاه خیال .. بر بوم آرزوهایم با همین لباس باهمین نگاه... عمری با تصویر تو, عاشقانه به نجوا نشستم و «دوستت دارم » را...به هزار واژه ی عشق برایت باز گفتم عمری برای دیدارت ... سرگردان درنگاه بیقراردیدارت ...راه سپردم درکوچه های غریب خیابانهای ناشناس نشانی گم گشته ی رویایم در هیچ...
-
واژه های سکوت
پنجشنبه 24 دیماه سال 1388 18:55
خیره در فضا , در میان گذر آرام باد در بیصدائی گامهای ابر در پرواز پرنده ای از میانه های سکوت در بال بالهای سبز وآبی پرواز, درنوک قرمز نغمه خوان ِ مانده در خاموشی , ... درگامهای آرام ِ, رهگذرِ سر درگریبان سرما خلوت اندیشه ها« سکوت را »برهم میزند اما در بیصدائی ها.... انگار واژه ها مرده اند وکوچه ,بی زمزمه ی رود بی صدای...
-
اندیشه سروده ی : فرزانه شیدا
سهشنبه 22 دیماه سال 1388 16:05
ـــــــــــــ ¤¤¤ ــ اندیشه ــ ¤¤¤ ــــــــــــ پیوسته نقش غزل, آرمیده ی روح در بیکران خاطررویائی دل است پیوسته نقش ِحضورِخیالِ ذهن درروحِ اندیشه های رها ئی به منزل است روحم حدیث غزل را ، چوسر دهد نقاشی رخ عاشقانه, خوشکل است جان را به گذرگاه روح میبرم, که دل در آن به شوق رسیدنِ سینه , عاجل است * آری خیال دلم ,بی نصیب...
-
کریسمس مبارک
جمعه 11 دیماه سال 1388 05:25
سال نو مسیحی وتولد حضرت مسیح بر شما مبارک باد در تاریخ اسلام که دنباله تاریخ ادیان چون موسی ...وعیسی مسیح می باشد وحضرت مسیح نیز در قرآن بعنوان پیامبر شناخته شده است ونام او سه بار در قرآن نوشته و بکار برده شده است ودر اسلام چنین میگویند که زمانی که امام زمان (*عج)ظهور مینمایند حضرت عیسی مسیح نیز باایشان خواهند بود...
-
به یادتو...
دوشنبه 30 آذرماه سال 1388 22:24
وقتی که پای تصویرهای آشنائی مینشینم لبخندت واژه ی مهر را بیاد می اورد نگاهت محبت را وجودت عاشقی را بودنت , زندگی را ف.شیدا دوشنبه 30 آذر ماه سال 1388
-
انجمن صدای اندیشه ی مانا
یکشنبه 29 آذرماه سال 1388 18:44
انجمن صدای اندیشه ی مانا به مدیریت : فرزانه شیدا صدای اندیشه صدای توست در این بخش از انجمن دوستان میتوانند افکار خودرا در زمینه های : هنری /ادبی_ اجتماعی /فرهنگی _ ودیگر موارد... نوشته وبا نظرات دیگر دوستان اندیشه های خود را معنائی تازه تر ببخشند. ف. شیدا انجمن اندیشه ی مانا: عضویت در "انجمن صدای اندیشه ی...
-
( آبی رهائی*)
یکشنبه 29 آذرماه سال 1388 05:47
چیزی ازم نمونده, جز یه دل شکسته با قلب عاشقی که ,توُ انتظار نشسته چیزی ازم نمونده, جز غزل وترانه توُ دفتر جدائی , گریه های شبانه چیزی ازم نمونده , بجز به غم نشستن شاخه ی آرزو رو , تُودست دل شکستن دلم میگه :رها شو , توُ آسمون پرواز بخون ترانه ی عشق, با اون قناری ناز نشستن وشکستن , کی میرسه بجائی پَری بزن , به شادی توُ...
-
« بشنو از نی چون حکایت می کند »
سهشنبه 24 آذرماه سال 1388 17:00
« بشنو از نی چون حکایت می کند » یا درد عالم درد عالم را چه سودی ناله ها گفتن شعری به یاد لاله ها زین میان کی بر قلم پرواز بود ؟! آنهمه حرف و سخن در راز بود ! کس توان گفتنی هرگز نیافت عمر کودک ره به مرگی می شتافت ... ای که با خود ناله ها را میکشی قلب خود را در غم دل میکُشی درقفس چیدند بال مـرغ را وای بر پرواز او ، در...
-
آتش عشق
دوشنبه 16 آذرماه سال 1388 19:54
در آتش غم کشیدنی سوخته ام در شعله ی غم به خود برافروخته ام در دیده من غزل فقط قافیه نیست من قافیه را ز عشق آموخته ام شعری چو سروده ام ،دلی باخته ام از عاشقیم ، ز آن غزل ساخته ام بیهوده نباشد ار ، نخوانی دل را « شیدادل خود», به خاک انداخته ام! گفته ست بمن « عشق» :بخوان از دل ریش پاینده شو در جهانِ غمناک وُپریش با سوزش...
-
به سراغ من اگر می آئید ....
شنبه 14 آذرماه سال 1388 21:56
بیاد سهراب سپهری روحش شاد باد: به سراغ من اگر می آئید نرم واهسته بیائید چو این خانه ی ما نوساز است گام آهسته گذارید ، چرا؟: مرد همسایه پائینی ما , بدعنق وناساز است درب آن خانه ی او هم ، که همیشه باز است سگ او هم بخدا, منتظر یک گاز است کفشها را بدر آرید , خود این , آغاز است خانه جانم ، به نماز منو تو دمساز است درنهایت،...
-
پشیمانم
پنجشنبه 5 آذرماه سال 1388 04:59
اسیر لحظه های تلخ دیروزم و میدانم , دراین دل واژه های تلخ اندوهم کسی بامن نمیخواند ومیدانم « رهائی» را زمانی بازخواهم یافت که قلبم را جدا سازم زاندوه وُ... زاین وابستگی های بسی , پوشالی وخالی ... کدامین دل , برای, این طپشهایِ , دل وامانده ام , چندی , بخود ,اندوه ِ یادم, داد که در خاطر بیاد آرد مرا در لحظه های شوم...
-
دوباره باز ...
سهشنبه 12 آبانماه سال 1388 16:55
باز آمدی وُ ویرانه های من همچون گذشته ی ما پا به جا نبود من خسته ودلشسکته وازپا فتاده ام این رسم عاشقانه ی تو،...رسم ما نبود! وامانده ام ،که به ویران سرای دل اکنون ،به چه امید، سرکشیده دلت؟! جامانده دل،برسر اندیشه های دور کین سرکشیده ...چه میخواهد از دلم! ... (خورشید) نیز،در غروب خاطر قلبم ، ... نبوده بیش، زآندم که...
-
اشعاری درلحظه های امروز از فرزانه شیدا-ف.شیدا
یکشنبه 10 آبانماه سال 1388 22:10
ترجمه ی متن داخل عکس چونکه عاشق توام بداهه ها ی همین امروز , همین حالا ¤¤¤¤ دلی برای گذشتن واسه هر گذشتنى، یه دل میخواد که واسه گذشتنا ، یارى بده پاى شادى ومحبت بشینه به دلاى خسته دلدارى بده امیدم ، اینه که ، امیداى تو برسه به انتهای خوبیاش باز بیاد دوباره( راهای امید) شادیم راهی بشه بیاد باهاش ف.شیدا خوانده درکلام...
-
(شراب خون دل )چون غم .سروده ی بداهه ا ی در لحظه...
شنبه 9 آبانماه سال 1388 19:07
سایت= iGod | Chat with God 427 x 599 · 39 kB یک چت خوب با خدا اسم این تابلوهستش نقاشی از دیوید جکینز سوم در تاریخ 9 نوامبر 2001 عکس ومتن ها از سایت: God vs. God...
-
ترجمه ی شعر از سوئدی به فارسی /مترجم فرزانه شیدا
دوشنبه 27 مهرماه سال 1388 00:28
شعرِ زندگی ترجمه ی شعر از سوئدی به فارسی ¤¤¤¤¤¤¤¤ بسیاری چیزها پیدا میشوند که درکنج مخفی ذهن م ا فراموش شده اند و نیز دریای دلفین ها وهمچنین عشق ِ بدون مرز وهمینطور خارها درد آور جنگلی و بها ر و آب وامید هائی نیز, که به اشتباه باشند اشکهائی نیز... و همچنین خارهائی در شعر زندگی! ¤¤¤ سروده ای سوئد ی ¤¤¤ ترجمه ی ف....
-
محفل عارف
شنبه 25 مهرماه سال 1388 18:31
ساقی وُ مّی بود وُ بر ساغر شراب و مُخمری محفلی بود و ُدمّی بود و ُبسی عارف دلی هرچه میک ردم ، بیایم ، آن میان ، شاید رهی باز دیدم , جایگاهی نیست مارا , درچنانین محفلی ... با دلم گفتم که : شیدا جای خود پیدا نما !!! جاى ما خالى , ولی، ازچه جدا مانده ، دلیم؟! قلب ِشیدا را کجا باید که باشد جایگاه ؟! گو بمن" شیدا ؟!...
-
تابلو سروده ی فرزانه شیدا-ف.شیدا
پنجشنبه 23 مهرماه سال 1388 05:49
تابلوی من دیواریه پراز گل و قناریه حتی تو ُ بارون وتو ُبرف خودش میگه : بهاریه وقتى نگاهش مى کنم اشکای قلبم جاریه قصه داره ! قصه ی عشق! قصه ی اشک و زاریه! خاطره ی جدائیه قصه ی تلخ خواریه خاطره ی جدا شدن درد وغم و نداریه نداشتن عشقی که رفت قصه ی بی قراریه کسى آخه نمى دونه این تابلو... یادگاریه !!! فـرزانـه شــیدا -...
-
باز هــنوزم ...که هــنوزم هــنوز ..(باده)
یکشنبه 12 مهرماه سال 1388 03:04
هیـچ دراین باده وپیمانه نیست! محرم اسرار دلم گو که کیست ؟ گاه به پیــمانه سـرودم دمّی گاه فرو رفــته بیک ماتمی باز هــنوزم ...که هــنوزم هــنوز .. بازمنم خــسته دراین حال وروز روز وشـبی رفت وثمر هیـچ نیست حاصل این (بودن و رفتن )به چیست؟! گاه به عشقی شده دل مات ومنگ گاه به سرسختی دنیا چو سنگ باز هــنوزم ...که هــنوزم...
-
در پشت نقاب سروده ی فرزانه شیدا
شنبه 28 شهریورماه سال 1388 18:38
در پشت نقاب به هر جا جستجو گر دیده خود را کنم راهی نگاه بی فروغم ... خسته ای سر درگریبان را دوباره باز می یابد که غمگین مانده ورنجور به هرسو دیده گانم میدود... مأیوس وسرخورده... نگاه پُر زفریادی بروی چهره ی من میشود خیره!!! وناگه سر فرود آرد ...به معنای همه تن خستگی های پُر از حرمان!! ... بدون آنگه آرامش بگیرد باز!!!...
-
دیگه امشب ...
شنبه 28 شهریورماه سال 1388 02:41
دیگه امشب گریه ی دل سـکوته دلـو شـکستـه با همـون بُغضـی که راهه نفسـای مـنو بسته من مـیترسم مـوج اشکام سیلی شه، پاتو بگیره تا که آخـرزیر پاهات دله داغـونم بـمیره امشـب ازهر شبی بیشتر دل من اسیـر درده با خیالت گرچه هر شـب چشمای من گریه کرده .... در کنار قاب عکسـت قطره اشکاس ، که چکیده دیگه طاقتم نمونده جـُون ِمن بلـب...
-
(مّی هستی -باده ی هستی)
پنجشنبه 26 شهریورماه سال 1388 01:50
ازباده هستی چو مّی عشق چشیدیم جز اشک وغم ورنج جهان ، گو که چه دیدیم؟! هرروزه گذر شد ، ره صدساله نرفته در لحظه ودر ثانیه ها ، بین چه کشیدیم؟! ای وای اگر باده هستی نکند مست این روز وشب ؛بودن وهستی؛ رود از دست آندم به چه مرحم دل خود شاد بسازیم عمری چو جهان ساقی غمها شده وهست!!! *پیری* چو رسد برره ما باک نداریم ما ترس ز...
-
دستهایم خالی ست
شنبه 24 مردادماه سال 1388 14:00
دستهایم خالیست ... قلبم اما لبریز چشمه عشق و محبت ، اندوه از نگاهم جاریست. و نگاهم بدر پاک خداست... به خدائی که مرا جان بخشید تا ببیند دل من باردگر با خلوص دل خویش باز آوای دعایی دارد رو بدرگاه خدای دل خویش دیدگان خیره بآن عرش بلندست که تو بر همه بنده خود مینگری گفته ای با دل ما گر کسی رو بتو آورد... هر انکس هم بود...
-
عشق رنجید
شنبه 3 مردادماه سال 1388 18:40
با من حتی به سکوت عشق و رویا و خیال همچو یک نغمه که آید ز بهشت روز و شب ساز محبت میزد تا نگاهم به محبت یکروز همره عشق و سرمست امید تا به آن وادی رویائی رفت در پی عشق درون دلها تا ببینم که هنوز عاشقی میخواند لیک افسرده دلم باز آمد همه دلها به سکوت یا بسی تنها بود عشق رنجید و خزید کنج قلبم غمگین و دگر نغمه عشق رو به...
-
بتو نامه مینویسم
سهشنبه 30 تیرماه سال 1388 15:51
بتو نامه مینویسم ،از همه حرف نگفته ازتموم لحظه هائی ، که دل از جدائی گفته بتو نامه مینویسم ، با یه بغض ِ غم نشسته با حریر آبی اشک ، با دلی که بد شکسته بتو نامه مینویسم ، که بگم یدنیا اشکم پای عاشقی همیشه ،دلی گریون ِ سرشکم بتو نامه مینویسم : که دیگه خم شده پشتم اما اشکامو واسه تو، پای هر شعری نوشتم بتو نامه مینویسم...
-
قلب ایران من
یکشنبه 21 تیرماه سال 1388 16:22
به نقش دلم ،نقش یک گربه بود که هرکس زآن قوّت اورا ربود! سخن از دلم بود و ایران من که شد همچو این قلب ویران من بگفـتند این گربه بس بی حـیاست به پای محبــت بسی بی وفـاست روایــت به «تاریخ ما »این نبـود وگر اجنـبی ،پا به ایران گشـود قــدم در قــدم گفـــته تاریخ ما که دشـمن شده درجهان میخ ما! چو ایران ندارد زهرکس هراس...
-
زندگی از : فـرزانه شـــیدا
جمعه 19 تیرماه سال 1388 15:13
زندگی زندگی خنده واندوه وغم است زندگی لحظه ی تکرار نیاز زندگی کوچه ی پر همهمه ایست همه دل پر شده از سوزش راز زندگی همچو خیابان شلوغ میروی یکطرفه در ره وراه همه جا دور زدن ها ممنوع بکجا میروی ایدل به کجا؟؟؟؟!!! از : فـرزانه شـــیدا یکشنبه ۴ فروردین ۱۳۸۷ دیوان اشعارم: fsheidaaa.blogfa.com وبلاگهایم fsheida.blogfa.com...
-
اما فقط خیال ... فرزانه شیدا- Farzaneh Sheida
پنجشنبه 18 تیرماه سال 1388 04:40
مـی شــکنـم چــون ابــر در دسـت رعـد هــای خـشم آلود ء نا مـردمـی چـون درخــت در چـنگال ء طـوفان زنـدگــی چون یـخ درضـربه ضـربه ی ســنگهای غلــطان یــاری هـــای دروغــین وخــیره مــانده ام بر نــگاه زنــدگــی درطـــبیعتــی رنـــگین امــا گـــوئی هـــمواره مــه آلـــود مــه آلـــود نـو ر امــیــدم را تــلاشــی نیـــست...